کد مطلب:68008 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:447
[صفحه 197] و چون، به تألیفات سایر محققان معاصر رجوع می كنیم و تحقیقات آنان را می خوانیم، می نگریم كه هرجا آنان نیز با آراء كسانی كه مورد انتقاد «الغدیر» قرار گرفته اند، برخورد كرده اند و درباره ی آن آراء نظر داده اند، نظرهایی اظهار داشته اند از قبیل نظر صاحب «الغدیر». و این ما را از صحت نظر علامه ی امینی و صلاحیت او در قضاوت و عدالت او در نقد و اعتلای سطح نقدهای وی بیشتر آگاه می سازد. برای نمونه مقایسه شود: نقد الغدیر (ج 1) بر ابن حزم اندلسی، با نقد عباس محمود العقاد بر وی- (فاطمة الزهراء و الفاطمیون 81) نقد الغدیر (ج 1) بر ابن حزم اندلسی، با نقد دكتر طه حسین بر وی- (الكاتب المصری، ج 2، شماره ی 5، سال 1946). نقد الغدیر (ج 1 و 8) بر كار تاریخ نویسان اهل سنت، با نقد دكتر عمر فاروق بر همین مورخان- (العباسیون الاوائل- ج 219:1). نقد الغدیر (ج 2) بر دكتر محمد حسین هیكل، با نقد شیخ محمد رضا المظفر بر وی- (السقیفة 47). نقدالغدیر (ج 2) بر احمد زكی صفوت، با نقد شیخ هادی كاشف الغطا بر وی- (مدارك نهج البلاغه و دفع الشبهات عنه 48 به بعد). نقدالغدیر (ج 2 و 8) بر طبری، با نقد سید عبدالرزاق موسوی مقرم بر وی- (الشهید مسلم بن عقیل 97 تا 98). [صفحه 198] نقدالغدیر (ج 3) بر مؤلفان ملل و نحل، با نقد شیخ محمود شلتوت بر همین مؤلفان- (الامام الصادق و المذاهب الاربعة، جزء 391:6 تا 392) نقدالغدیر (ج 3) بر ابوالفتح شهرستانی، مؤلف «ملل و نحل»، با نقد سید عبدالحسین شرف الدین بر وی- (المراجعات 336). نقدالغدیر (ج 3) بر شهرستانی، نامبرده با نقد شرف الدین بر وی (مؤلفواالشیعة فی صدر الاسلام 66 تا 68 و 82 تا 84). نقدالغدیر (ج 3) بر شهرستانی، با نقد دكتر علی سامی انشار بر وی- (نشاةالفكر الفسلفی فی الاسلام، ج 61:1 تا 62، چاپ دوم). نقدالغدیر (ج 3) بر شهرستانی، با نقد دكتر ابراهیم مدكور بر وی- (فی الفلسفة الاسلامیة، منهج و تطبیقه 204، چاپ دوم). نقدالغدیر (ج 3) بر شهرستانی، با نقد حناالفاخوری و خلیل الجر بر وی- (تاریخ الفلسفة العربیة، ج 23:2). نقدالغدیر (ج 3) بر محمود شكری الآلوسی، با نقد شرف الدین بر وی- (الفصول المهمة فی تألیف الامة 55، چاپ چهارم). نقدالغدیر (ج 3) بر شیخ محمد خضری، از استادان دكتر طه حسین، با نقد طه حسین بر وی- (مذكرات طه حسین 66). نقدالغدیر (ج 335:3) درباره ی دكتر طه حسین، با نظرات دكتر عبدالهادی مسعود [صفحه 199] مصری درباره ی وی- (مع رجال الفكر فی القاهره 177 تا 180). نقدالغدیر (ج 3) بر احمد امین مصری، با نقد كاشف الغطا بر وی- (اصل الشیعة و اصولها 8 به بعد). نقدالغدیر (ج 3) بر احمد امین، با نقد زكی مبارك بر وی- (مجله ی «الرسالة»قاهره، زیر عنوان «جنایة احمد امین علی الادب العربی»). نقدالغدیر (ج 3) بر احمد امین با نقد شیخ عبدالله سبیتی بر وی- (تحت رایة الحق). نقدالغدیر (ج 3) بر احمد امین، با نقد دكتر حامد حفنی داود مصری بر وی- (مع رجال الفكر فی القاهره 107). نقدالغدیر (ج 3) بر احمد امین، با نقد استاد حیدرالنجفی، بر وی- (الامام الصادق و المذاهب الاربعه، مجله 375:3). نقدالغدیر (ج 3) بر احمد امین، با نقد دكتر مصطفی السباعی بر وی- (السنة 214، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، مجلد 376:3). نقدالغدیر (ج 3) بر مؤلفان ملل و نحل از اهل سنت، با نقد دكتر عمر فاروق بر همین مؤلفان- (العباسیون الاوائل، ج 224:1). نقدالغدیر (ج 3) برامیل درمنگام و دونالدسن، با نقد جرج جرداق برلامنس- (الامام علی صوت العدالة الانسانیة، ج 1232:5 به بعد). [صفحه 200] نقدالغدیر (ج 4) بر ذهبی و ابن خلكان، با نقد امتیاز علیخان عرشی بر آنان- (استناد نهج البلاغه 5 به بعد). نقدالغدیر (ج 9) بر دكتر طه حسین، با نقد كاشف الغطا بر وی- (اصل الشیعة و اصولها 36). نقدالغدیر (ج 11) بر غزالی، با نقدهای شیخ مجتبی قزوینی بر وی- (بیان الفرقان، ج 4).
خوب است، بس كوتاه و مختصر، به چگونگی نقدهای «الغدیر» اشاره كنیم. وقتی كه علامه و اومانیستی- چون صاحب «الغدیر»- پس از طی دوران تحصیلات عالی و اجتهاد، چهل سال از همه كس و همه چیز می گسلد و در زوایای كتابخانه ها عمر می گذراند و به حاصل مواریث علمی اسلام و مسلمین دست می یابد، و در فن خویش، كمتر مآخذی- خطی یا چاپی، از مكه تا رامپور- از نظر او دور می ماند، تا جایی كه خود به صورتی در این چهارده قرن زندگی می كند، و به تحریفها و انحرافهایی كه قلمها و ذهنها كرده و یافته اند پی می برد، و از آنجا كه راویی- برای پوشاندن حقیقت و كمك به دستگاه قدرت- به جعل حدیث می پردازد، تا جایی كه طبری آن مجعول را نقل می كند، تا جایی كه به هنگام چاپ كتب خطی علمای سلف، برخی از فضایل آل علی و دلایل تشیع یا مثالب دیگران را از كتاب حذف می كنند، تا آنجا كه دكتری در شرح دیوان شاعر شیعی مشهور، كلمه ی «غدیر خم» را «غدا برحم» ضبط می كند،[1] و صدها امثال این... وقتی كسی بر همه ی این جریانات واقف می شود و رسالت علم، او را به بازسازی و تصحیح مأمور می دارد، و ایمان به محمد و تاریخ دین محمد، او را نمی هلد كه چشم از این همه بپوشد، چنین كسی حق دارد كه چونان مدافعی راستین و سنگربانی متعهد و مفسر آفتابی نستوه، این مسائل را بر ملا كند و ملل اسلام و علمای اقوام را بر این امور وقوف بخشد.
صفحه 197، 198، 199، 200.